شکسپیر گفت:
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم،
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند ..
زندگی کوتاه است ..
پس به زندگی ات عشق بورز ..
خوشحال باش .. و لبخند بزن .. فقط برای خودت زندگی کن و ..
قبل از اینکه صحبت کنی » گوش کن
قبل از اینکه بنویسی » فکر کن
قبل از اینکه خرج کنی » درآمد داشته باش
قبل از اینکه دعا کنی » ببخش
قبل از اینکه صدمه بزنی » احساس کن
قبل از تنفر » عشق بورز
زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر
بعضی آهنگها و ترانه ها برای گوش دادن ساخته نشده اند …
اونها به وجود اومدن برای کمک کردن به آدمها برای “یک دل
سیر گریه کردن” از ته دل !

ادعونی استجب لکم
دعوتم کنیدتا برایتان اجابت کنم
دعاکردن همان طلبیدن وخواستن است وچون همه عالم متعلق به
خداست وکل پدیده هاومخلوقات تجلی اندیشه وتصورات خداهستند
آنگاه که چیزی را میخواهی ومی طلبی وتصویرخواسته ات رادرذهن می
بینی درواقع خداراخوانده ایی وخداهمانا اجابت ورسیدن است.
پس هروقت چیزی رامیخواهی آنرااجابت هم کرده ایی اماتاباورنکنی
آنرانمی بینی چراکه به قول وین دایرباید(باورکنیدتاببینید)

زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه هایش را سیر کند
پس گوشت بدن خود را کند و داد به جوجه هایش تا بخورند.
زمستان تمام شد و کلاغ مرد.....
اما جوجه هایش نجات پیدا کردند و گفتند
اخی خوب شد مرد راحت شدیم از این غذای تکراری...
این است واقعیت روزگار تلخ ما....
روزهای غریبی است
دلم هوای مشهد را کرده است
هوای صحن انقلاب
هوای دم دمه های صبح
هوای با تو بودن
آقای مهربانم
من تمام عظمت واژه "مهربانی" را تنها در تو دیده ام...
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
روزگار خود را چگونه می گذرانید؟
تا چند خط برایش درد و دل کنم....
پروردگارا
داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم
چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.
بگذر از نی ٬ من حکایت میکنم.
وز جدائیها شکایت میکنم.
نی کجا این نکتها آموخته؟
نی کجا داند نیستان سوخته ؟
بشنو از من بهترین راوی منم٬
راست خواهی هم نی و هم نی زنم!
نشنو از نی ٬ نی حصیری بیش نیست ٬
بشنو از دل٬ دل حریم دلبریست
نی چو سوزد خار و خاکستر شود٬
دل چو سوزد خانه دلبر شود
فکر می کنید تو چه فکریه این خوشتیپههه!؟؟؟
مهدی جان!
سوالی ساده دارم از حضورت
من آیا زنده ام وقت ظهورت
اگر که آمدی من رفته بودم
اسیر سال و ماه و هفته بودم
دعایم کن دوباره جان بگیرم
بیایم در رکاب تو بمیرم
در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند
ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار
وقتی غمگینم ،در کنار خود دستان گرمی را احساس می کنم
که می گوید: من در کنار تو هستم .
وقتی نا امید هستم ، در کنار خود نفس های گرمی احساس
می کنم که به من می گوید: امیدوار باش .
وقتی می افتم ،بالای خود دستی را می بینم که به کمک من
ایستاده است و می گوید: بلند شو .
وقتی از خونه بیرون میروم پشت سر خود دعایی را می شنوم
که به دنبال من خوانده میشود و می گوید: خدا نگهدارت .
آن دستان گرم ، آن یاری دهنده ، آن امید دهنده و آن دعا کننده
کسی نیست جزء مادرم
کلام مادر زیباترین کلام است
"اعتماد"
شعله ی لرزانی ست که چیزی را روشن نمی کند
اما...
گرمابخش ترین احساس برای ایجادِ یک تعهد است.
بر آنچه گذشت
بر آنچه شکست
آنچه نشد
حسرت نخور
زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد...
زمانی حرف بزن که ارزش حرفت،بیشتر از سکوتت باشه
و زمانی دوست انتخاب کن،که ارزش دوستت بیش از تنهاییت باشه.....
گوشه دوتا چشماتون رو بکشید،چیزی که میبینید اسم عشق شماست!!!!
عاشق شخصیت درونی آدمها بشوید
چیزی که حتی بعد از مرگ هم ماندگار خواهد ماند...
هیچ وقت به کفشات نگاه کردی؟
دوهمراه دو عاشق با هم کثیف میشن
با هم تمیز میشن با هم با اب بارون خیس میشن
اگه یکیشون نباشه اون یکی زندگی براش بی معنی میشه
ای کاش ما ادما یکمی از کفشامون یاد میگرفتیم
ممکنه هنوز به هدفم نرسیده باشم ،
ولی به نسبت دیروز بهش نزدیکتر شدم ...
آرزوی موفقیت دارم برای تمام بچه های پرستاری شازند امیدوارم که در تمام مراحل زندگیشون موفق و سربلند باشن!
شاید چشم های ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشک های مان شسته شوند، تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف تری ببینیم ...
روزگارا:
تو اگر سخت به من میگیری،
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،
گرچه دلگیرتر از دیروزم،
گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،
لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست
زندگی باید کرد...!
در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی
من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی
خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری
در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی
یا مهدی ادرکنی
سلام مولای من
حالتون خوبه ؟
مولای من چند وقته یه سوال تو ذهنم هستش که هنوز نتونستم جوابی براش پیدا کنم.
اونم اینه که اگر سعادت داشتم و شما رو زیارت کردم اون لحظه بهتون چی بگم؟
ازتون چی بخوام ؟
یا اینکه توی اون لحظه چه حالی بهم دست میده ؟
نمی دونم........نمی دونم......نمی دونم...... نمی دونم......
هر چی فکر میکنم هیچ جوابی پیدا نمیکنم ، شاید اصلاً اشک اجازه نده تا حرفی بزنم. فکر این که نزدیکتون باشم و محضرتون رو درک کنم برام یه رویاست........یه رویاست.....
همیشه تو ذهنم این صحنه رو مجسم میکنم.
آقا جون دلم میخواد بغلتون کنم وبزنم زیره گریه
دلم میخواد در کنار شما وجودم آرامش بگیره ، همین الان که دارم این مطالبو مینویسم خیلی حس خوبی بهم دست میده.
وای خدایا یعنی میشه؟؟؟؟؟؟؟
ولی مولای من یه لحظه فکره کارایی که کردم ، گناهایی که مرتکب شدمو میکنم .....
وای................
آقا جون هر چی فکر میکنم که وقتی شما رو دیدم چه حالی بهم دست میده ؟؟؟به این نتیجه می رسم که فقط می تونم بگم شرمنده ام آقا...
آقای من ، مولای من ، عزیزه زهرا ازتو ن یه خواهشی دارم اونم اینه که تو اون لحظه اجازه بدین در عاقوشتون بگیرم ....
مولای من خیلی دلم گرفته .........
آقا جانم شرمنده ام از این همه کم بودن
مولای من شرمنده ام از این همه روسیاهی
آقا جانم..........
التمس دعا
دست آقا به همراهتون.
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
محبتت رامیگذارند پای احتیاجت
صداقتت را میگذارند پای سادگیت
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت
و وفاداریت را پای بی کسیت...!
وآنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود
اما باور نکن
نه تنهایی نه بی کس نه محتاج ...

خدایا مهارت مراقبت از آنچه به ما داده ای را در قلبمان قرار بده
زیرا ما در از دست دادن داشته هایمان استاد شده ایم.!!!
سلام همکلاسی های عزیز ،من و آقای صفری نشستیم یه گونی فکر کردیم گفتیم بگیم هر کی هر تجربه ای در زندگیش داشته و فکر میکنه به درد بچه ها میخوره و فکر میکنه برای بچه ها درس داره بگه تا خودش با این کار نزد خدا ثوابی برده باشه و هم بچه ها هم از تجربه های شما دوستان استفاده کنند ممنون میشیم اگر نظر بگذارید
باتشکر
.: Weblog Themes By Pichak :.