تاريخ : سه شنبه 12 دی 1391برچسب:, | 12:57 | نویسنده : حدیث

سلام

هم کلاسی های عزیز با یه مشاعره چطورین؟

هر چی که دوس دارین میتونین بذارین.... از هر شاعر یا خواننده ای!!!!

اولیشم با من!!!

 حافظ نه حد ماست چنین لاف زدن ها              پای از گلیم خویش چرا بیشتر کنیم



تاريخ : سه شنبه 12 دی 1391برچسب:, | 12:55 | نویسنده : حدیث

در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند، و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد! دکتر شریعتی



تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, | 12:17 | نویسنده : حدیث

 

 

ای قوم به حج رفته کجایید؟                        معشوق همین جاست،بیاید

معشوق تو همسایه ی دیوار به دیوار           در باده ی سرگشته شما در چه هوایید

گر صورت بی صورت معشوق ببینید            هم خاکه و هم بنده و هم قبله شمایید

ای قوم به حج رفته کجایید؟                       معشوق همین جاست،بیایید

ده بار از این راه بدان خانه برفتید                 یک بار از این خانه بر این بام برآیید

محراب چو بستید از این باده ی رستی         از خرقه ی ناموس بکلی به درآیید

از طرف نیلوفر



تاريخ : شنبه 2 دی 1391برچسب:, | 22:48 | نویسنده : حدیث

 

چقد خوبه که هنوزم فراموشمون نشده شعارها و جمله های کلیشه ای رو:
دوستت دارم وطنم...
خاک پای من...
ای ایران ای مرز پر گوهر...
....
چقد خوبه که هنوزم توی سرودامون،توی نوشته ها و انشاهامون ازش استفاده میکنیم،چقد خوبه که هنوز آدمای کله گنده توی سخنرانیاشون میگن...
راستی ایرانی من هنوزم نمیدونم این لباسایی که میپوشم از کجان؟منظورم اینه که هویتشون چیه؟ ما هویت داریم پس اونام دارن دیگه نه؟تو میدونی کجایی هستن؟
من نمیدونم مدل موهام،مدل افکارم!!!!کجایی شدن؟؟
کاش زودتر خودمو پیدا کنم...
نمیدونم ایران داره عوض میشه؟
من دارم تغییر میکنم ؟ یا این شرایط داره تغییرم میده؟
راستی ماییم از نسل شاهنامه؟حافظ مال ما بود؟ سهراب تو سرزمین ما بود؟ فریدون هم ما داشتیم؟؟؟؟
یه زمانی بود هر ایرانی با غرور سرشو بالا میگرفت  و میگفت "من ایرانیم وبه ایرانی بودن خودم افتخار میکنم "
حالاشم همینه اما موقع گفتنش این بار باید چشامونو ببندیم،گوشامونم بگیریم تا یه وقت عکس العمل کسی یا حرف کسی غرورمونو نشکنه و خوردمون نکنه... اون زمان که به دنیا اومدن یه دختر بی گناه واسه قوم عرب ننگ بود،اون زمان که زندگی دخترکان عرب ساعتی بیش نبود،ایرانی ها شب یلدا تولد مینو،الهه ی زنان ایرانی را جشن میگرفتند و شب زنده داری میکردند.....
 اه،همش حرف،همش انتقاد همش گله و شکایت،پای عمل که میرسه هیچ میشم....
راستی ایرانی یادت میاد تو کتابا چقد مینوشتن تقلید کورکورانه؟یادته پشتبندش همیشه صفت بد میومد؟؟ راستی ما تقلید کورکورانه میکنیم؟  
ولی با همه ی اینا شکر شکر یه بار دیگه ام شکر به خاطر اینکه هنوز هستیم، هنوز نابود نشدیم،هوز نابودمون نکردن،هنوز موقع شنیدن سرودمون
هر کجا هستیم بلند میشیم،شکر که هنوز عید که میشه میریم پیش هم،شکر که هنوز لحظه سال تحویل  حافظو میخونیم،قران میخونیم... خوبه که هنوز سیزده بدر داریم!!!
وااااااااای به اون روزی که اینا ام از دست بدیم!
من دعا میکنم، تلاش میکنم از حالا به بعد....
 توام...
 زنده باد ایران و ایرانی


تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:, | 18:15 | نویسنده : حدیث

 

اينك كه من از دنيا مي روم، بيست و پنج كشور!!!!! جز امپراتوري ايران است و در تمامي اين كشورها پول ايران رواج دارد و ايرانيان درآن كشورها داراي احترام هستند و مردم آن كشورها نيز در ايران داراي احترامند، جانشين من خشايارشا بايد مثل من در حفظ اين كشورها كوشا باشد و راه نگهداري اين كشورها اين است كه در امور داخلي آن ها مداخله نكند و مذهب و شعائر آنان را محترم شمرد .
همواره حامي كيش يزدان پرستي باش، اما هيچ قومي را مجبور نكن كه از كيش تو پيروي نمايد و پيوسته و هميشه به خاطر داشته باش كه هر كسي بايد آزاد باشد تا از هر كيشي كه ميل دارد پيروي كند .
 
زنهار، زنهار، هرگز خودت هم مدعي و هم قاضي نشو.
عفو و دوستي را فراموش مكن و بدان بعد از عدالت برجسته ترين صفت پادشاهان عفو است و سخاوت، ولي عفو بايد فقط موقعي باشد كه كسي نسبت به تو خطايي كرده باشد و اگر به ديگري خطايي كرده باشد و تو عفو كني ظلم كرده اي زيرا حق ديگري را پايمال نموده اي.

همین الان یه فاتحه واسش بخون. به یاد اون شاه ایران،شاه شاهان،مرد همه ی مردای دنیا....

یعنی هنوزم پیدا میشن؟؟



تاريخ : شنبه 25 آذر 1391برچسب:, | 17:16 | نویسنده : حدیث

 

خدایا کمکم کن نگذارم پا روی عقایدم...
خدایا کمکم کن همین گونه بمانم...
خدایا کمکم کن بی ریا،بدون غرور،بدون شعار و دورویی دوست بدارم همه را...حتی آن کس را که مشکلات زندگی باعث میشود صدایش را بلند کند روی من و به خیال خود تحقیرم کند پیش آدم ها!!!
و  خدای من نگذار معامله کنم جان کسی را با چیزی دیگر که این یعنی آخر دنیا برای من...
پرستار بشوم و کمکم کن بمانم...
پرستار مملو از عشق و محبت است کمکم کن درک کنم این را...
پرستار یعنی گذشتن...
گذشتن از خود...
گدشتن از خود برای او... بگذار بفهمم این را
نگذار فراموشم شود...
بگدار قدرتش را داشته باشم که حفظش کنم...

خدایا مرا نگه دار، نگذار سقوط کنم...



تاريخ : 20 آذر 1391برچسب:, | 13:34 | نویسنده : حدیث

تا حالا شده برچسب ترسو بخوره روت؟!

 

وقتی سکوت میکنی در مقابل یکی که میخوای احترامشو نگه داری...

زور میزنی واسه اینکه نشکنه حرمت بینتون...

تا حالا شده خودتو به نفهمیدن بزنی وقتی میخوای نگه داری حرمت انسانیت رو؟

سکوت کنی تا فک کنه متوجه نیستی....

سکوت کنی تا نکنه یهو به روش بیاری....

سکوت کنی تا غرورش نشکنه...

سکوت کنی تا خجالت نکشه...

این جور موقع هاست که فک میکنن نیستی،به قول خودشون توی باغ!!!

فک میکنن پرتی،فک می کنن....

اون وقته که از سکوتت،از تحملت،از.... سوء استفاده میکنن!!!

و جه آدمای ساده ای... شایدم باید بگم چه آدمای بی رحمی....

کجا زندگی میکنیم ما؟؟



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد