در امتحان پایان ترم دانشکده پرستاری ، به راحتی به سوالها جواب می دادم که به آخرین سوال رسیدم :
نام کوچک خانم نظافتچی دانشکده چیست؟
سوال به نظرم خنده دار می آمد. در طول چهار سال گذشته، من چندین بار این خانم را دیده بودم، ولی نام او چه بود؟
کاغذ را تحویل دادم ، در حالی که آخرین سوال امتحان بی جواب مانده بود ...
پیش از پایان جلسه ، یکی از دانشجویان پرسید: استاد، منظور شما از طرح این سوال عجیب چیست؟
استاد جواب داد: در آینده ، شما افراد زیادی خواهید دید ، همه آنها شایسته توجه شما هستند ،آنها را بشناسید و به آنها محبت کنید، حتی اگر این محبت فقط یک لبخند یا یک سلام دادن ساده باشد...
گاهـ ـی حجـ ـم ِ دلــــتنـگی هایـ ـم
آن قــَ ـــ ـدر زیـاد میشود
گاهـ ـی حجـ ـم ِ دلــــتنـگی هایـ ـم
آن قــَ ـــ ـدر زیـاد میشود
جـــــامـــانــــده استـــ
دنبــال کـه کنـی
سایــه هایی که حجمشــان قامتـــ شکن لستــ...
درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند......معنی کور شدن را گره ها می فهمند.........
سخته بالا بروی ،ساده بیایی پایین....... قصه تلخ مرا سرسره ها می فهمند....
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن،چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند.....
افسوس که نگاهت را پنهان کردی..... وتو به من یا د دادی که آرزوهایم را پنهان کنم ودر
سوگ نرسیدن به آنها فقط سکوت کنم
خسته ام . . .
خسته ام . . . خسته از خستگی خسته کننده ی تنم که مرا سخت شکست
خسته ام . . . خسته از مردم این شهر غریب
همشان خفته به خواب خوش خرگوشی خویش
که به خودخواهی خویش من و هر عشق مرا همه بر دار کشند
خسته ام. . . خسته از لشکر تکرار زمان
که به سرکردگی ثانیه ها همه ی عمر،مرا غارت کرد
آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد .
شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش- دوست می دارد
حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد ،
چه قدر دوســتت دارد !
و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد !
آقــــا جـــان؛
بـبـخـش کـه بـا یـک حـرفِ قـبـیـلـه ی مـایـاهـا؛
یـادمـان رفـت کـه؛
بـی آمـدن تـو؛
دنـیـا تـمـام نـمـی شـود ...
السلام علیک یا أباصالح المهدی ادرکنی «عج»
چه خوب می شد اگر گاهی آدم می تونست ..
دوستــای خــوب مـجـازی شـــو ...
مـثـل یـک عـکـس گـل سـرخ،
مــثــل یـــک آهـنـگ قـشـنـگ،
مــثــل یـــک کـتـاب عـــالـــی،
دانــلـــود کــنـــه،
بــیـــاره پــیـــش خــودش !!!
هزیان های راد
چه احساس خوبیه وقتی می شنویم کسی می گوید :
مـــواظـــب خـــودت بـــاش !!!
اما خیلی بهتر از اون اینه که می شنویم کسی می گوید :
خـــودم هــمــیــشـــه مـــواظـبــتــم !!!
فقط یه مـــادر ایرانی
درباره زندگی دخترش میگه:
شوهرش خیلی خوبه.. همش میبرتش مسافرت و تو خونه هم خیلی کمکش میکنه.. حتی پوشک بچه را هم خودش عوض میکنه ، دخترم خوشبخت شد واقعا..!
... درباره زندگی پسرش میگه:
بیچاره هر چی پول در میاره باید خرج سفرهای خانم کنه..!
از سر کار هم که خسته میاد خونه, خانمش کلی ازش کار میکشه حتی زورش میاد پوشک بچشو خودش عوض کنه، پسرم بد بخت شد واقعا...!!
کلاغ جان!
قصه من به سر رسید...
سوار شو!
تو را هم تا خانه ات می رسانم...
یادمان باشد
یادمان باشد که:
همیشه ذره ای حقیقت پشت هر " فقط یه شوخی بود"
کمی کنجکاوی پشت " همینطوری پرسیدم"
قدری احساسات پشت " به من چه اصلا"
مقداری خرد پشت " چه میدونم"
و اندکی درد پشت " اشکال نداره"
وجود دارد...
ضد حال به این میگن:
کامپیوتر رو خاموش می کنی میری تو تختت زیر پتوی گرم و نرم بعد
میبینی هنوز کامپیوتر خاموش نشده !
با هزار زور بلند میشی مانیتورو روشن کنی ببینی چرا خاموش نشده ،
درست همون موقع خاموش میشه ...
.: Weblog Themes By Pichak :.